«گرنیکا» اثر پیکاسو را به جرات میتوان یکی از جاودانههای دنیای هنر نامید. گرنیکا پس از بمباران شهر گرنیکا در طول جنگ داخلی اسپانیا خلق شد.
یک سال پیش از این خلق این نقاشی، در سال ۱۹۳۶ «جمهوری اسپانیا» که تنها پنج سال از عمرش سپری میشد شاهد درگیریهای گسترده سیاسی بین دو جناح اصلی بود. جناح چپ، جمهوری خواهان تندرو، به شدت پیگیر اصلاحات ارضی، کاهش فاصله طبقاتی و مبارزه با قدرت کلیسا بودند و جناح راست تمایل زیادی به تلفیقی از اندیشههای مذهبی، فاشیستی و ملی گرایی افراطی داشت. این اختلافات در طول پنج سال اول حکومت جمهوری به صورت محسوس افزایش پیدا کرد تا اینکه سرانجام در ماه جولای سال ۱۹۳۶ قتل «خوزه کالوو سوتلو» سیاست مدار جناح راست به دست پلیس دولت جمهوری خواه تبدیل به جرقهای برای آغاز جنگ داخلی اسپانیا شد.
چهار روز پس از این حادثه ژنرال «فرانسیسکو فرانکو» فرمانده ارتش اسپانیا در مستعمره مراکش به قصد فتح مادرید و ساقط کردن دولت جمهوری خواه وارد خاک اصلی اسپانیا شد. در همین زمان گروهی دیگر هم در شمال اسپانیا در حمایت از فرنکو به جنگ داخلی پیوستند. در طول سه سال جنگ داخلی ابتدا جنوب و غرب اسپانیا توسط ناسیونالیستها تصرف شد و در نهایت با سقوط بارسلونا، دولت جمهوری خواه که در مادرید محاصره شده بود به ناچار تسلیم شد و فرانکو در سال ۱۹۳۹ میلادی به عنوان دیکتاتور نظامی مطلق اسپانیا به قدرت رسید. در طول ۳۶ سال دیکتاتوری فرانکو نظامی تک حزبی بر اسپانیا حکومت میکرد تا اینکه در سال ۱۹۷۵ با مرگ فرانکو، «خوان کارلوس» به پادشاهی رسید و شرایط فراهم شد تا اسپانیا توانست گام به گام خود را به دموکراسی نزدیک تر کند.
در طول جنگ داخلی فرانکو توسط حکومتهای آلمان نازی و ایتالیا حمایت میشد. در ۲۶ آوریل سال ۱۹۳۷ نیرو هوایی آلمان نازی و دولت فاشیستی ایتالیا به درخواست فرانکو شهر گرنیکا در منطقه باسک در شمال شرق اسپانیا را بمباران کردند. این بمباران تلفات مالی و جانی گستردهای به جا گذاشت و میتوان آن را یکی از اولین موارد حمله هوایی تمام عیار به شهروندان غیر نظامی در طول تاریخ و نقطه عطفی در جنگ داخلی اسپانیا به ضرر دولت جمهوری خواه نامید.
دولت وقت از «پابلو پیکاسو» نقاش سرشناس و چیره دست اسپانیایی درخواست کرد اثری به عنوان یادواره قربانیان بیگناه این حادثه دلخراش خلق کند تا در نمایشگاه بین المللی پاریس رونمایی شود. «گرنیکا» تراژدی جنگ را به تصویر میکشد، ضربهای که جنگ بر قربانیانش، مخصوصا شهروندان بیگناه، وارد میکند. این اثر جایگاهی جاودانه را به خود اختصاص داده است، یادگاری همیشگی از زشتیها و تراژدیهای جنگ، یک نماد ضد جنگ و تجسمی از صلح طلبی.
در این نقاشی از سه رنگ سفید، سیاه و خاکستری استفاده شده است. یک نقاشی رنگ روغن با ۳. ۵ متر ارتفاع و ۷. ۸ متر عرض و امروزه در موزه «رینا سوفیا» در شهر مادرید نگهداری میشود. هدف اصلی پیکاسو از این اثر نه تنها به تصویر کشیدن چهره زشت جنگ و خشونت، بلکه جلب توجه جهانیان به جنگ داخلی اسپانیا بود. پس از رونمایی در نمایشگاه پاریس این نقاشی در چندین نقطه دیگر جهان هم به نمایش عمومی در آمد و مورد استقبال قرار گرفت.
صحنه نقاشی در یک اتاق اتفاق میافتد. در سمت راست نقاشی دیوار اتاق و یک در نیمه باز و پس از آن شخصی به تصویر درآمده که به نشانه ترس و استیصال دستان خود را بالا برده و از پائین و بالا در آتش محاصره شده است. در بالا یک چراغ به شکل چشمی شیطانی بر اتاق نورافشانی میکند و در سمت راست آن تصویر زنی وحشت زده را میبینید که از پنجرهای به داخل اتاق سرک میکشد و شاهد صحنه است. او در دستش چراغی کوچک را حمل میکند، سمبلی از امید در جدال با چراغ بالا، نماد پلیدی و شیطان. کمی پائینتر زنی بهت زده به سمت میانه اتاق تلو تلو میخورد در حالی که به چراغها خیره شده است. در میانه تصویر اسبی زخمی و در احتضار را مشاهده میکنیم که توسط یک نیزه مجروح شده است. در پائین نقاشی، زیر پای اسب، سربازی کشته شده به تصویر کشیده شده است. دست راست او از بازو قطع شده و در مشتش شمشیری شکسته را گرفته است در حالی که از درون مشت گلی به عنوان نمادی از صلح سر برآورده است. در کف دست چپ سرباز میتوان یک «استیگماتا» را مشاهده کرد که در فرهنگ مسیحیت نمادی از شهادت و از خود گذشتگیست. در سمت چپ تصویر میتوان زنی را دید که نوزادی کشته شد را بر داستان خود گرفته است و رو به آسمان میگرید. در بالای سر زن گریان گاوی قرار دارد که دم او در زمینه یک پنجره نیمه روشن به شکل آتش درآمده است.
اما شاید مهمترین نکته نقاشی تصویری از یک گاو نر باشد که در درون تصویر اسب پنهان شده است. پای جلوی اسب که از زانو خم شده است، سر این گاو را تشکیل میدهد و کاسه زانو بینی گاو را به تصویر میکشد. در سینه اسب میتوان شاخ گاو را مشاهده کرد و به نظر میرسد که گاو در حال زخمی کردن اسب است.
تفاسیر متفاوت و زیادی در رابطه با این نقاشی تا به امروز منتشر شدهاند و اکثر آنها اسب و گاو را مهمترین بخشهای نقاشی میدانند. پیش از حادثه گرنیکا، پیکاسو چندین طرح در مورد فرانکو و جنگ داخلی اسپانیا ترسیم کرده بود که همزمان با نقاشی در پاریس رونمایی شدند. در این طرحها فرانکو را در قالب هیولایی میبینیم که ابتدا اسب خویش را میبلعد و پس از آن با یک گاو خشمگین مبارزه میکند. به نظر میرسد این طرحهایی اولیه در شکل گیری «گرنیکا» نقش مهمی داشتهاند. هنگامی از خود پیکاسو در مورد مفهوم اسب و گاو در نقاشی سوال شد او چنین پاسخ داد:
«این گاو یک گاو است و این اسب، یک اسب… اگر شما معانی مشخص به مولفههای نقاشیهای من بدهید، ممکن است کاملاً به حقیقت نزدیک شده باشید اما به هیچ عنوان به نیت من در جانبخشی به این مولفهها پینبردهاید. هر حدس، گمان و استنتاجی که شما میزنید بخشی از حالتی است که من هم تجربه کردهام اما به صورت ناخودآگاه و غیر ارادی. من نقاشی میکنم برای خودِ نقاشی. من اشیا را برای چیزی که هستند، میکشم…»
«گرنیکا» شاهکاری در سبک خود و اثری همیشگی در دنیای هنر است. اثری که امید را در هیاهو و زشتی جنگ به تصویر میکشد و شعلهٔ شوق انسان برای رسیدن به کمال را زنده نگاه میدارد.